all about برگهای خشک
صبح زود بود و شهر هنوز در سکوتی دلپذیر فرو رفته بود. نسیم خنکی از میان کوچهها عبور میکرد و برگهای خشک را روی سنگفرش خیابانها جابهجا میکرد. در گوشهای از پارک، مردی روی نیمکت نشسته بود و
صبح زود بود و شهر هنوز در سکوتی دلپذیر فرو رفته بود. نسیم خنکی از میان کوچهها عبور میکرد و برگهای خشک را روی سنگفرش خیابانها جابهجا میکرد. در گوشهای از پارک، مردی روی نیمکت نشسته بود و